داستان بهترین جنگجو
جنگجویی از استادش پرسید : بهترین شمشیر زن کیست ؟
استادش پاسخ داد : به دشت کنار صومعه برو. سنگی آنجاست. به آن سنگ توهین کن.
شاگرد گفت : اما چرا باید این کار را بکنم ؟ سنگ پاسخ نمی دهد !!!
استاد گفت خوب با شمشیرت به آن حمله کن.
شاگرد پاسخ داد : این کار را هم نمی کنم.
شمشیرم می شکند و اگر با دست هایم به آن حمله کنم ،
انگشتانم زخمی می شوند
و هیچ اثری روی سنگ نمی گذارند.
من این را نپرسیدم. پرسیدم بهترین شمشیرزن کیست ؟
استاد پاسخ داد : بهترین شمشیرزن به آن سنگ می ماند ،
بی آن که شمشیرش را از غلاف بیرون بکشد نشان می دهد که هیچکس نمی تواند بر او غلبه کند.
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1